در فصل اول رومیان، پولس نشان داد که غیریهودیان خشم خدا را تجربه میکنند و اینکه آنان به عدالت خدا نیاز دارند. یهودیانی که در روم زندگی میکردند، وقتی مطالب فصل اول رومیان را شنیدند، بهراحتی توانستند بپذیرند که غیریهودیانِ بیدین و شرور سزاوار خشم خدایند و هرگز در اثر کارهای خود قادر به کسب رضایت خدا نیستند. اما یهودیان بر این اعتقاد نیز بودند که خدا قوم یهود را بهگونهای متفاوت داوری خواهد کرد، زیرا خود را ملت برگزیده خدا میدانستند و صاحب امتیازات منحصربهفرد. ایشان باور داشتند که بهسبب وعدههای خدا و انجام مناسک شریعت، میتوانند از خشم خدا برهند. از اینرو، پولس در رومیان ۲: ۱-۱۶ نشان میدهد که یهودیان نیز برای خود غضب خدا را ذخیره میکنند، و ایشان نیز به عدالت خدا نیاز دارند.
سؤال ۱) (رومیان ۲: ۱۲، ۱۴-۱۵). «ضابطه و معیار خدا برای داوری مردمانی که خارج از مکاشفه خاص او زندگی میکنند، چیست؟»
الف) «مکاشفه خاص خدا» در عهدعتیق و عهدجدید آمده است. در دوران عهدعتیق، خدا بهواسطه انبیا حقایق بسیاری را در باره خود آشکار فرمود، خصوصاً به قوم اسرائیل، اما به ملتهای دیگر نیز. او بهطور خاص اصل رستگاری توسط فیض (خروج ۲: ۱-۲) و اصل عادلشمردگی بهواسطه ایمان (پیدایش ۱۵: ۶؛ حبقوق ۲: ۴) را آشکار فرمود. او شریعت را نیز مکشوف ساخت، نه همچون وسیلهای برای عادلشمردگی، بلکه همچون راهی برای زندگی در مقام قوم رستگار یا عادلشمرده شده خدا. در دوران عهدجدید، خدا خود را بهطور کامل در عیسی مسیح آشکار فرمود و راه و روش زندگی در مقام مسیحیانِ رستگار و عادلشمرده شده را در نوشتههای رسولان مکشوف ساخت. در روزگار پولس، مردمانی که خارج از مکاشفه خاص خدا زندگی میکردند، عموماً غیریهودیان بودند، اما امروز غیریهودیان بیش از یهودیان با مکاشفه خاص خدا آشنایی دارند.
ب) «آنانی که بدون مکاشفه خاص خدا زندگی میکنند، بدون مکاشفه خاص خدا نیز هلاک خواهند شد.» کسانی که هرگز چیزی در باره مکاشفه خاص خدا نشنیدهاند، گناه میکنند و گناهشان در نظر خدا گناه بهشمار میآید. از آنجا که گناه میکنند، در نظر خدا خطاکارند و قطعاً توسط خدا مجازات خواهند شد و به هلاکت خواهند رسید. اما از آنجا که بدون آگاهی از مکاشفه خاص خدا گناه کردهاند، خدا ایشان را مطابق معیارهای مکاشفه خاصش داوری نخواهد کرد. خدا ایشان را مطابق با شناختی که از او دارند (شناختی که ناشی از آفرینش است) و مطابق با شناختی که از احکام اخلاقی خدا دارند (که ناشی از احکامی اخلاقییی است که بر قلبشان نوشته شده) داوری خواهد فرمود. همچنین خدا ایشان را مطابق با روش زندگییی که در پرتو شناخت مکاشفه عمومی خدا دارند، داوری خواهد کرد. ایشان مطابق با شریعتی که هیچگاه نداشتهاند داوری نخواهند شد. شهرهای بیدین و شروری همچون سدوم و عموره، صور و صیدون از مکاشفه عهدعتیق و عهدجدید برخوردار نبودند. از اینرو، روز داوری نهایی خدا برای آنان قابل تحملتر از یهودیانِ روزگار عیسی خواهد بود که هم عهدعتیق را داشتند و هم انجیل را میشنیدند (متی ۱۰: ۱۵؛ ۱۱: ۲۰-۲۴). این مردمان نیز بدون مکاشفه عمومی خدا هلاک خواهند شد. لذا آنچه که خدا در باره بهشت و جهنم در مکاشفه خاصش آشکار فرموده، به آنان تعلق نخواهد گرفت. تنها چیزی که در باره ایشان میتوانیم بگوییم این است که داوری خدا بر ایشان کاملاً منصفانه خواهد بود (لوقا ۱۲: ۴۷-۴۸). میان ماهیت گناه ایشان و داوری خدا رابطهای دقیق وجود خواهد داشت.
سؤال ۲) (رومیان ۲: ۱۲-۱۳). «ضابطه و معیار خدا برای داوری مردمانی که داخل مکاشفه خاص خدا قرار دارند، اما انجیل را رد کردهاند، چیست؟»
الف) «کسانی که تحت مکاشفه خاص خدا گناه میکنند، توسط مکاشفه خاص خدا داوری خواهند شد.» در زمان پولس، آنانی که تحت مکاشفه خاص خدا زندگی میکردند (یا بهطور تحتاللفظی "در" مکاشفه خاص خدا) و پیام انجیل را رد میکردند، عموماً یهودی بودند. بر خلاف اکثریت غیریهودیانِ آن روزگار، یهودیان با آگاهی کامل از مکاشفه خاص خدا در عهدعتیق مرتکب گناه میشدند. ایشان مطابق با مکاشفه خاص خدا داوری خواهند شد، یعنی مطابق با سه ضابطه داوری:
۱- اعمال ایشان در پرتو مکاشفه عمومی خدا ایشان را داوری خواهد کرد.
۲- اعمال ایشان در پرتو مکاشفه خاص خدا (یعنی شریعت و انبیا) ایشان را داوری خواهد کرد. آنان یقیناً بهخاطر تخطی از احکام خدا در عهدعتیق محکوم خواهند شد.
۳- و چنانچه پیام انجیل را شنیده و آن را رد کرده باشند، توسط همان انجیلی که رد کردهاند، داوری خواهند شد. ایشان قطعاً بهخاطر بیایمانیشان محکوم خواهند شد (یوحنا ۳: ۱۸؛ دوم تسالونیکیان ۱: ۸-۹).
همچنین در مورد ایشان، رابطهای دقیق میان ماهیت گناهشان و مجازاتشان وجود خواهد داشت. اما از آنجا که ایشان در قیاس با غیریهودیان از آگاهی بیشتری در باره خدا و ارادهاش برخوردار بودند، داوری نهایی و مجازات ایشان طبق سنگینی گناهشان سختتر خواهد بود.
ب) «ضابطه داوری فقط آگاهی و دانش نخواهد بود، بلکه اطاعت از مکاشفه خاص خدا.» بسیاری از یهودیان بر این باور بودند که صرف برخورداری از مکاشفه عهدعتیق و آگاهی از آن سبب عادلشمردگیشان خواهد شد. ایشان کتب مقدسه خود را حرمت میکردند، میبوسیدند، با احترام جابجا میکردند، در باره آن به بحث میپرداختند و آن را به یکدیگر موعظه میکردند. اما عموماً مهمترین جنبه این کتب را نادیده میگرفتند؛ ایشان از محتوای آن اطاعت نمیکردند. ایشان مطابق تعالیم آن زندگی نمیکردند. عیسی فریسیان را محکوم میکرد چرا که به آنچه تعلیم میدادند عمل نمیکردند (متی ۲۳: ۳). یهودیان نیز مانند غیریهودیان طبق اعمالشان داوری خواهند شد، نه صرفاً طبق آگاهی و دانششان. وقتی پولس میگوید که «آنان که از شریعت اطاعت کنند، عادل شمرده خواهند شد»، منظورش این نیست که یهودیان یا دیگران به علت اطاعتشان از شریعت عادل شمرده خواهند شد. مقصود او این نبود که در روز داوری نهایی اعمال افراد را وزن خواهند کرد و عدهای بر اساس اطاعتشان از شریعت از سوی خدا عادل اعلام خواهند شد. کتابمقدس صریحاً میفرماید که « هیچکس از اعمال شریعت عادل شمرده نمیشود» (غلاطیان ۲: ۱۶؛ رومیان ۳: ۲۸). مقصود پولس این است که ضابطه و معیار داوری در روز داوری نهایی، شنیدهها و دانش فرد از عهدعتیق نخواهد بود؛ ضابطه این خواهد بود که فرد مطابق با محتوای عهدعتیق چگونه زندگی کرده است.
سؤال ۳) (رومیان ۲: ۶). «ضابطه و معیار خدا برای داوری مؤمنین به مسیح چیست؟»
الف) «اعمال شخص باعث نجات او نخواهد شد، اما او را مورد داوری قرار خواهد داد.» مهم است که مسیحیان این نکته را درک کنند که گرچه هیچکس بهخاطر اعمالش رستگار نخواهد شد، اما همه، از جمله مسیحیان، مطابق اعمالشان داوری خواهند شد. مسیحیان فقط در اثر فیض خدا و در اثر کارِ تکمیلشده مسیح برای آنان بر صلیب، نجات خواهند یافت و عادل شمرده خواهند شد. مسیحیان نمیتوانند عادلشمردگی (نجات) خود را بخرند، بلکه باید عادلشمردگی (نجات) خود را از طریق ایمان دریافت نمایند. اما ایمان ایشان موجب یا علت نجات یا عادلشمردگیشان نیست، بلکه وسیلهای است که بهواسطه آن، نجات یا عادلشمردگی را از خدا دریافت میدارند.
ب) «هیچکس با ایمانی که عمل ندارد نجات نخواهد یافت، بلکه با ایمانی که ثمرهاش اعمال میباشد.» همچنین مهم است که مسیحیان درک کنند که نمیتوانند با ایمانی که تنهاست نجات یابند و عادل شمرده شوند، یعنی بهواسطه ایمانی بدون اعمال خاصی که به نجات تعلق میگیرد (یعقوب ۲: ۱۴-۲۶). داوری خدا فقط به عادلشمردگی یا ایمانی انتزاعی نظر ندارد. این داوری به ایمان و عادلشمردگی در رابطهاش با تمامی عناصری که حالت نجاتیافتگی را در بر میگیرد، نظر دارد. در امر نجات، نباید بر فیض خدا آنقدر تأکید کرد که خودِ نجات اصیلِ مسیحی (یعنی زندگی اصیل و دگرگونشده و پرثمر) نادیده گرفته شود. ایمانداران نه فقط از شرارت نجات یافتهاند، بلکه نجات یافتهاند تا زندگی مقدسی داشته باشند. ایشان نه فقط از زندگی بیهدف و بیمحتوا نجات یافتهاند، بلکه نجات یافتهاند تا زندگی بامحتوا و پرثمری همراه با اعمال نیک داشته باشند.
معیار تعیین اعمال نیک، «ده فرمان» و سایر تعالیم اخلاقی کتابمقدس میباشد. شریعت اخلاقی خدا برای مسیحیان منسوخ نشده است. گرچه مسیحیان دیگر «زیر شریعت» نیستند (رومیان ۶: ۱۴)، بااینحال «نزد خدا بیشریعت نیستند، بلکه شریعت مسیح در ایشان است» (اول قرنتیان ۹: ۲۱؛ رومیان ۱۳: ۸-۱۰). احکام اخلاقی کتابمقدس وسیلهای برای عادلشمردگی نیست ، اما دستورالعملی برای زندگی یک فرد مسیحی است که عادل شمرده شده و نجات یافته است.
هنگامیکه پولس میفرماید: «به هر کس بر حسب اعمالش جزا خواهد داد»، مقصودش مسیحیان نیز میباشد. اعمال نیک مسیحیان که شاهدی است بر ایمان و نجات ایشان از طریق فیض، ضابطه داوری ایشان نیز میباشد. اعمال نیک مسیحیان جایگاهی مهم و حیاتی در آموزه رستگاری در کتابمقدس دارد.
پ) «مسیحیان مطابق با مکاشفه خاص خدا داوری خواهند شد» و این امر طبق دو ضابطه صورت خواهد گرفت:
۱- پیش از هر چیز، مسیحیان با توجه با رابطهشان با عیسی مسیح مورد داوری قرار خواهند گرفت. از آنجا که مسیحیان در اثر فیض خدا بهواسطه ایمان و بهخاطر کاری که مسیح برایشان کرده است عادل شمرده شدهاند (نجات یافتهاند)، هیچگاه محکوم به آتش جاودان نخواهند شد (یوحنا ۵: ۲۴)، بلکه در روز داوری در ملأ عام مورد تأئید الهی قرار خواهند گرفت (متی ۲۵: ۳۱-۳۴). از آنجا که نام ایشان در دفتر حیات بره ثبت شده است، همراه مسیح وارث زمین جدید خواهند شد.
۲- اما مسیحیان بهخاطر کارهایشان در پرتو مکاشفه خاص خدا که در تمام کتابمقدس یافت میشود، داوری خواهند شد. ایشان برای نحوه سپری کردنِ زندگی عادلشدهشان (زندگی نجاتیافتهشان) مورد داوری قرار خواهند گرفت. زندگی ایشان مطابق با تمامی احکام اخلاقی کتابمقدس و مطابق با تمامی تعالیم عیسی مسیح در کتابمقدس داوری خواهد شد. بر کارهای ایشان داوری خواهد شد تا کیفیت ایمانشان و ثمره نجاتشان آزموده شود. این داوری تعیینکننده پاداش آنان خواهد بود (اول قرنتیان ۳: ۱۲-۱۵).
سؤال ۴) (رومیان ۲: ۷). «چرا پولس میگوید که خدا به آنانی که اعمال نیکو انجام میدهند و طالب جلال و اکرام و بقایند، حیات جاودانی عطا خواهد کرد؟»
هیچکس با انجام «اعمال نیک جدا از عیسی مسیح» نجات نخواهد یافت (یوحنا ۱۴: ۶؛ اعمال ۴: ۱۲). «اعمال نیکو» که در آیه ۷ آمده، قطعاً نقطه مقابل اعمال بدی است که در آیات ۸ و ۹ آمده است.
الف) «آنانی که اعمال نیکو انجام میدهند، کار خود را بر "حقیقتی" بنا میکنند که در کتابمقدس آشکار شده است» (آیه ۸). مردمان بدکار از روی خودخواهیشان شناخته میشوند؛ ایشان راستی را رد میکنند و بدی را پیروی مینمایند. گرچه راستی و حقیقتی که در مکاشفه خاص خدا در عهدعتیق مکشوف شده است (۲: ۸) بسیار بزرگتر از حقیقتی است که در خلقت او مکشوف گشته است (۱: ۱۸)، مردمان بدکار از میان غیریهودیان و بدکاران از میان یهودیان در یک نکته وجه اشتراک دارند و آن اینکه هر دو راستی را رد میکنند. «راستی» خودِ عیسی است (یوحنا ۱۴: ۶)، تعالیم اوست (یوحنا ۸: ۳۱-۳۲)، و بهطور کلی کلام خداست (یوحنا ۱۷: ۱۷). لذا «اعمال نیکو» باید ایمان به عیسی مسیح را در بر گیرد (یوحنا ۶: ۲۸-۲۹). بسیار روشن است که «اعمال نیکو» در آیه ۷ اشاره به هر نوع کار نیک نیست، بلکه کارهای نیکی هستند که بهطور کامل بر پایه «راستی» میباشند، یعنی بر پایه مکاشفه خاص خدا که در کتابمقدس آشکار شده است. راستی همانا انجیل است و هر آنچه که کتابمقدس در باره ایمان و عمل مسیحی تعلیم میدهد. بدینسان آنانی که به انجام کار نیک میپردازند، فقط ایمانداران به مسیح میباشند. بنابراین، «حیات جاودانی» فقط به ایمانداران به عیسی مسیح عطا میشود.
ب) «آنانی که براستی کار نیک میکنند، از امید برخوردارند، یعنی اینکه طالب و آرزومند جلال و اکرام، صلح و بقایند» (آیه ۷). «جلال» اشاره دارد به امید مسیحیان به آینده، خصوصاً دگرگونی نهایی همه چیز بههنگام بازگشت مسیح (۵: ۲؛ ۸: ۱۷). «اِکرام» اشاره دارد به تأئیدِ مسیحیان از سوی خدا، در نقطه مقابل عدم تأئید بیدینان و بدکاران از جانب او. «بقا» (یا نامیرایی) اشاره دارد به امید مسیحیان به قیام جسمانیشان. صلح فقط به آشتی بین ملتهای روی زمین اشاره نمیکند بلکه به صلح در بالاترین درجه خود یعنی صلح با خدا (رومیان ۵: ۱). این اشتیاق و آرزوها برای رسیدن به جلال و اکرام، صلح و بقا، آرزوهای مسیحیان است. فقط مسیحیان میتوانند چنین اشتیاق و انتظاری داشته باشند. فقط مسیحیان میتوانند چنین امیدی داشته باشند. بنابراین، مردمانی که دائماً در طلب جلال و اکرام، صلح و بقایند، کسی جز مسیحیان نیستند. ایشان حیات جاودانی را با انجام اعمال نیکو بهدست نمیآورند. اعمال نیکِ ایشان فقط این اطمینان را به ایشان میدهد که خدا حیات جاودانی به ایشان عطا کرده است.
پ) «آنانی که براستی کار نیک میکنند، با صبر و پشتکار به انجام کار نیک ادامه میدهند» (آیه ۷). این صبر و پشتکارِ مسیحیان همان است که مسیح در متی ۲۴: ۱۳ فرمود: «هر که تا به انتها صبر کند، نجات یابد.» (کولسیان ۱: ۲۲-۲۳؛ عبرانیان ۳: ۱۴).
رومیان ۲: ۷ دو اندیشه را در هم میآمیزد: «یک مسیحی در انجام کار نیک صبر و پشتکار نشان میدهد» و «یک مسیحی به امید نظر دارد». پولس با قرار دادنِ این دو در کنار یکدیگر، تأکید میورزد که آنها هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند. کار نیک بدون امید به نجات چیزی جز اعمال مرده نیست. امید مسیحی نیز بدون اعمال نیک چیزی جز تکبر نیست.
سؤال ۵) (رومیان ۲: ۱۴-۱۵). «چگونه غیریهودیان که شریعت را ندارند، میتوانند گناهکار محسوب شوند؟»
آیات ۱۴ و ۱۵ توضیحاتی هستند در خصوص ضابطه خدا برای داوری غیریهودیان در روز داوری. این دو آیه پاسخ به این سؤال است که «چگونه غیریهودیان که شریعت را ندارند، میتوانند گناهکار محسوب شوند؟» پاسخ این است که غیریهودیان گرچه از شریعت برخوردار نیستند، اما «اقتضاهای شریعت» (بهطور تحتاللفظی «کارهای شریعت») را بهجا میآورند، چرا که شریعت بر قلبشان نوشته شده است. غیریهودیان ثابت میکنند که از احکام اخلاقی خدا آگاهی دارند، به دو دلیل:
الف) غیریهودیان بهطور طبیعی اقتضاها و واجبات احکام اخلاقی خدا را بهجا میآورند. به این ترتیب، غیریهودیان ثابت میکنند که «برای خود شریعت هستند»، یعنی ایشان طوری عمل میکنند که گویی این شریعت از آن خودِ ایشان است و خودشان شریعت خدا را بر خود مکشوف میسازند. پارهای کارهای ایشان نشان میدهد که اقتضاهای شریعت اخلاقی خدا در عمق ساختار طبیعتشان حک شده است. توجه به این نکته مهم است که این «شریعت» (که اقتضاهای آن در ساختار طبیعت هر انسان حک شده است)، چیزی متفاوت با شریعتی که خدا بر یهودیان مکشوف ساخته بود نیست.
ب) وجدان غیریهودیان بر پایه شناختشان از این اقتضاهای شریعت که در قلبشان حک شده، عمل میکند. «وجدان» یکی از عملکردهای روح انسان است و تشخیص و قضاوت اخلاقی را میسر میسازد. وجدان همچون داور یا ناظر درونی عمل میکند، و از انسان طلب میکند که اقتضاهای شریعت را بهجا آورد. تفکرات وجدان انسان گاه رفتار اخلاقی انسان را محکوم میسازد و گاه تبرئه میکند.